دانشجوی کنجکاو

نوشته شده توسط آی دریمز در 8 سپتامبر 2013

teacher

روزی یک استاد دانشگاه تصمیم گرفت تا میزان ایمان دانشجویان اش را بسنجد. او پرسید: آیا خداوند، هرچیزی را که وجود دارد، آفریده است؟
دانشجویی شجاعانه پاسخ داد: بله
استاد پرسید: هرچیزی را ؟
پاسخ دانشجو این بود: بله، هرچیزی را.
استاد گفت: در این حالت، خداوند شر را آفریده است. درست است ؟ زیرا شر وجود دارد.
برای این سوال، دانشجو پاسخی نداشت و ساکت ماند.
ناگهان، دانشجوی دیگری دستش را بلند کرد و گفت:
استاد ممکن است از شما یک سوال بپرسم؟
استاد پاسخ داد: البته

دانشجو پرسید: آیا سرما وجود دارد؟
استاد پاسخ داد: البته، آیا شما هرگز احساس سرما نکرده اید؟
دانشجو پاسخ داد: البته آقا، اما سرما وجود ندارد. طبق مطالعات علوم فیزیک، سرما، نبودن تمام و کمال گرماست و شیء را تنها درصورتی می توان مطالعه کرد که انرژی داشته باشد و انرژی را انتقال دهد و این گرمای یک شیء است که انرژی آن را انتقال می دهد. بدون گرما اشیاء بی حرکت هستند، قابلیت واکنش ندارند، پس سرما وجود ندارد. ما لفظ سرما را ساخته ایم تا فقدان گرما را توضیح دهیم.
دانشجو ادامه داد: و تاریکی ؟
استاد پاسخ داد: تاریکی وجود دارد.
دانشجو گفت: شما باز هم در اشتباه هستید آقا! تاریکی، فقدان کامل نور است. شما می توانید نور و روشنایی را مطالعه کنید اما تاریکی را نمی توانید مطالعه کنید. منشور نیکولز، تنوع رنگ های مختلف را نشان می دهد که در آن طبق طول امواج نور، نور می تواند تجزیه شود. تاریکی، لفظی ست که ما ایجاد کرده ایم تا فقدان کامل نور را توضیح دهیم.
و سرانجام دانشجو ادامه داد: خداوند، شر را نیافریده است. شر، فقدان خدا در قلب افراد است. شر فقدان عشق، انسانیت و ایمان است. عشق و ایمان مانند گرما و نور هستند. آنها وجود دارند و فقدانشان منجر به شر می شود.
نام این دانشجو « آلبرت انیشتین » بود.

یک دیدگاه برای “دانشجوی کنجکاو”

  1. سجاد گفت:

    سلام واقعا عالي بود به واقع كه أينشتاين يك نابغه بوده
    اگه دوست داشتي من رو با نام مايندر لينك كن تا با هم تبادل لينك كنيمminder.ir
    من هر روز سايت شما رو دنبال ميكنم اگه لينك كرده بوديد من هم شمارو لينك ميكنم
    خيلي ممنون

دیدگاه‌تان را ارسال کنید ...


Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.