سیب زمینی های خراب

نوشته شده توسط آی دریمز در 12 نوامبر 2012

معلم یک کودکستان به بچه های کلاس گفت می خواهد با آنها بازی کند. او به آنها گفت که فردا هر کدام یک کیسه پلاستیکی بردارند و درون آنها به تعداد آدم هایی که از آنها بدشان می آید، سیب زمینی بریزند و با خود به کودکستان بیاورند.

فردا بچه ها با کیسه های پلاستیکی به کودکستان آمدند. در کیسۀ بعضی ها 2 تا، بعضی ها 3 تا و بعضی ها 5 تا سیب زمینی بود. معلم به بچه ها گفت: تا یک هفته هر کجا که می روند کیسه پلاستیکی را با خود ببرند. روزها به همین ترتیب گذشت و کم کم بچه ها شروع کردند به شکایت از بوی سیب زمینی های گندیده. به علاوه، آنهایی که سیب زمینی بیشتری داشتند از حمل آن بار سنگین خسته شده بودند. پس از گذشت یک هفته، بازی بالاخره تمام شد و بچه ها راحت شدند. معلم از بچه ها پرسید : از این که یک هفته سیب زمینی ها را با خود حمل می کردید چه احساسی داشتید ؟ بچه ها از این که مجبور بودند، سیب زمینی های بدبو و سنگین را همه جا با خود حمل کنند شکایت داشتند.

آن گاه معلم منظور اصلی خود را از این بازی، این چنین توضیح داد: «این درست شبیه وضعیتی است که شما کینه آدم هایی را که دوست شان ندارید در دل خود نگه می دارید و همه جا با خود می برید. بوی بد کینه و نفرت قلب شما را فاسد می کند و شما آن را به همه جا همراه خود حمل می کنید. حالا که شما بوی بد سیب زمینی ها را فقط برای یک هفته نتوانستید تحمل کنید پس چطور می خواهید بوی بد نفرت را برای تمام عمر در دل خود تحمل کنید !»

برگرفته از مجله خانواده سبز، شماره ۳۳۸

دیدگاه‌تان را ارسال کنید ...


Time limit is exhausted. Please reload the CAPTCHA.